اموزش تنظیم اهنگ در mix4k.com

اموزش تنظیم اهنگ در mix4k.com

کنترپوان اصطلاحی در موسیقی که به‌معنای اختلاط دو یا چند خط لحنی با توجه به استقلال هریک از آنها و اصول فنی حاکم بر این اختلاط است.
کنترپوان ازلحاظ لغوی به‌معنای نت درمقابلِ نت است.[۱] در این فن، تأکید بر روند افقی نت‌هاست نه بر روند عمودی. هریک از نت‌هایی که با هم نواخته می‌شوند دارای ریتم (ضرب‌آهنگ) و تم (زمینهٔ موسیقایی) مستقل از هم هستند، ولی در کلّیّتِ آهنگ، دارای هارمونی‌اند.
کنترپوانی که در آن، بخش یا بخش‌های پایینی می‌توانند با بخش یا بخش‌های بالایی جابه‌جا شوند، «کنترپوان معکوس‌شدنی» نامیده می‌شود. کنترپوان معکوس‌شدنیِ دوصدایی را کنترپوان دوتایی می‌نامند.[۲]
نواک – زیر و بمی: مسلماً صداهای موسیقیایی می‌توانند در سطح‌های مختلف زیر و بمی حاصل شوند. مثلاً می‌دانید که صدای آقایان از صدای خانم‌ها و کودکان بم تر است و صدای خانم‌ها و کودکان نسبت به صدای مردان زیر تر است. از نظر فیزیک، زیر و بم بودن صداها با تعداد ارتعاش آنها در ثانیه سنجیده می‌شود که به آن فرکانس (بسامد، تواتر) گفته می‌شود و با واحد هرتز (Hz) اندازه‌گیری می‌شود؛ بنابراین هر چه فرکانس یک صدا بیشتر شود (یعنی تعداد ارتعاش آن در واحد ثانیه بیشتر شود) صدا زیرتر می‌شود و بالعکس. صدای آقایان نسبت به صدای خانم‌ها فرکانس کمتری دارد. به این (زیر وبم) بودن صدا نواک می‌گویند.
دیرند – کشش: به مدت زمان شنیده شدن یک صوت موسیقیایی (ارزش زمانی) دیرند (کشش) صدا می‌گویند و با واحد ثانیه (s) اندازه‌گیری می‌شود. مثلاً اگر آرشه ویولن را مدت طولانی روی سیم ویولون بکشیم صدای حاصل البته کشیده تر از صدایی است که با کشیدن آرشه به مدت کمتر پدید می‌آید.
شدت – بلندی: صداهای موسیقی ممکن است نسبت به یکدیگر ضعیف تر یا قوی‌تر باشند مثلاً اگر مضراب سنتور را یک بار با ملایمت و بار دیگر به قوت روی سیم ساز ضربه بزنیم، صدای دومی شدیدتر از صدای اولی خواهد بود. شدت یک صوت موسیقیایی را با واحد دسی‌بل (db) اندازه‌گیری می‌کنند.
طنین – رنگ صوت: طنین یا رنگ صوت عاملی است که صدای سازهای مختلف را از یکدیگر تفکیک می‌کند. به عنوان مثال می‌توانیم صدای ساز تار را از صدای ساز سه تار و یا صدای ساز ویولن را از صدای ساز کمانچه تشخیص دهیم. طنین یک ساز به شکل جعبه تشدید صدای ساز بستگی دارد. دقیقاً همین تفاوت (جنس صدا) را طنین و رنگ می‌گویند.
برای نوشتن و خواندن یک قطعه موسیقی باید علائمی بکار برد. در موسیقی به حروف الفبای موسیقی نت می‌گویند. اسامی نت‌های موسیقی در دو سیستم ارائه می‌شوند. ۱ – سیستم هجایی ۲ – سیستم الفبایی
سیستم هجایی ویرایش

در سیستم هجایی اسامی نت‌های موسیقی بصورت زیر می‌باشد. (از چپ به راست بخوانید) Do Re Mi Fa Sol La Si
امروزه به جای هجای Si از هجای Ti استفاده می‌شود.
در ایران از سیستم هجایی استفاده می‌شود. نام نت‌ها به زبان فارسی. دو ر می فا سل لا سی
سیستم الفبایی ویرایش

در سیستم الفبایی اسامی نت‌های موسیقی بصورت زیر می‌باشد. (از چپ به راست بخوانید) C D E F G A B
در زبان آلمانی به جای حرف B (نت Si) از حرف H استفاده می‌کنند.
رنگ، طنین یا تِمبِر در موسیقی، عبارتی است برای توصیف کیفیت صدایی که از ساز موسیقی به‌خصوصی به وجود می‌آید. به عبارت ساده‌تر، کیفیت احساس شنوایی تولیدشده توسط تُن یک موج صوتی. همان‌طور که محال است صدایی را که طنین ندارد بشنویم، موسیقی نیز باید طنین (تیمبر) یا آهنگ مخصوصی داشته باشد تا شنیدنی باشد. به همین جهت، گاهی از آن با عنوان «رنگ‌آمیزی» یا «آرایش» در یک اثر یاد می‌شود. طنین در موسیقی مثل رنگ در نقاشی است و یکی از ارکان جالب موسیقی می‌باشد. اهمیت آن نه از جهت پیشرفت‌هایی است که تاکنون در آن حاصل شده، بلکه به جهت ترقیات احتمالی است که در آینده صورت خواهد گرفت.
محدودهٔ بسامد طنین ویرایش

محدودهٔ صدای طنین (تیمبر)، بسته به شکل موج صداهای با بسامد (فرکانس) بالا و هارمونیک، متفاوت است. بسامد این موج و شدت نسبی آن از یک تُن خالص با دامنهٔ بسامد ۱۰۰–۳۰۰ و ۵۰۰ هرتز (سیکل در ثانیه) و دامنهٔ نسبی ۵–۱۰ و ۲٫۵ به یک تُن پیچیده متغیر است. این محدوده حاصل سه منحنی سینوسی است که مختصات آنها نقطه‌به‌نقطه و در امتداد مقیاس زمانی اضافه می‌شوند.[۱]
کاربرد طنین برای شنوندگان و مصنفان ویرایش
طیف یا دامنهٔ هارمونیک

همان‌طور که همهٔ مردم تفاوت بین رنگ سبز و سفید را می‌دانند، قدرت تشخیص اصوات مختلف نیز یک امر داخلی و خصوصی است و هر کس این قوه را از بدو تولد با خود دارد. محال است در جهان کسی پیدا شود که قوهٔ شنوایی داشته باشد و صدای بَم را از صدای زیر یا صدای کلارینت را از صدای ویولنسل تشخیص ندهد. اختلافات بسیار دقیقی بین اصوات هست که فقط غریزه می‌تواند صداها را از یکدیگر تمیز بدهد. یک شنوندهٔ دقیق و باهوش باید از رنگ‌آمیزی در موسیقی دو مقصود و دو نتیجه انتظار داشته باشد: اول اینکه تفاوت بین سازها و کیفیت صداهای مختلف آنها را بشناسد، و دوم اینکه به قدرت توصیفیِ صدای هر ساز آگاه گردد و منظور مصنّف را از به‌کاربردن صدای یک یا ترکیب چند ساز درک کند. مصنّف موسیقی ممکن است تِمی داشته باشد که نواختن آن با ویلن، کلارینت، فلوت و ترومپت خوش‌صدا باشد، منتهی یک چیز مصنّف را وادار می‌کند که یک ساز را انتخاب نماید تا از لحاظ وصفی بهتر از سازهای دیگر منظور و مفهوم آن قطعه را ادا کند؛ به عبارت دیگر، ترجیح‌دادن یک ساز بر ساز دیگر فقط بنا بر شدت و ضعف قوه و قدرت وصفیِ ساز است. این موضوع، هم درمورد صدای یک ساز و هم درمورد ترکیب صدای چند ساز صدق می‌کند. البته هر سازی هر اندازه هم کامل باشد، باز محدود است؛ یعنی دامنهٔ اوج و حضیض آن، شدت و ضعف و طرز اجرای آن، همه محدود است. مثال بارز و جالبِ طنین، سمفونی ششم از بتهوون به‌ویژه موومان چهارم آن در فُرم آلگرو می‌باشد که در نجوای بین سازهای بادی برنجی کاملاً مشهود و قابل تفکیک است.[